📌در مديريت اقتصادي كشور به نظر ميرسد دولت ميان سياستهاي آزادسازي در دوراهي گير كرده است. از يك طرف دنبال واقعي كردن قيمتها هستند و از طرف ديگر رييسجمهور به عنوان فرمانده اقتصادي دولت به خاطر افزايش قيمت ارز و خودرو مكدر ميشوند. اين تكدرها از كجا نشات ميگيرد؟
موضوع سر اين است كه آيا اتفاقات اقتصادي كه رخ ميدهد روند طبيعي است يا نه. مثلا همين الان واقعا امر افزايش قيمت خودرو يك امر طبيعي اقتصاد است؟ خب يك نفر تصميم گرفت و ثبت سفارش خودرو را بست. اين طبيعي بود؟ به نظر من غيرطبيعي بود. حتما بايد رييس دولت ناراحت شود. چون وقتي كه قرار است چنين تصميم بزرگي گرفته شود بايد قبلش با دولت هماهنگيهاي لازم صورت ميگرفت؛ ولو اختيار فرد باشد، ولي اين اختياري كه به هرحال ممكن است برگردد به سياستهاي كلي دولت حتما بايد با رييس دولت مشورت و تبعاتش نيز ديده شود. ستاد هماهنگي امور اقتصادي براي همين است كه همه بنشينند با هم مشورت كنند، تصميم بگيرند و بعد اين تصميم يك تصميم جمعي شود.
📌تيم اقتصادي دولت با هم چقدر هماهنگ هستند؟
در اين دولت خيلي هماهنگي بيشتر است. يا لااقل ميتوانم بگويم كه هماهنگي در درجه بالايي قرار دارد. چون سياستها مشخصشده است. به هر حال اسناد بالادستي در نظام داريم كه بايد بر اساس آنها حركت كنيم. سياستهايي كه در اقتصاد مقاومتي تصويب شده مانند ريلي است كه قطار اقتصاد را به مقصد برساند. ما قرار نيست سياست جديد بنويسيم بلكه بايد سياستهاي دولت را بر اساس اسناد بالادستي اجرا كنيم.
📌پس قبول نداريد كه وزارت اقتصاد در مقابل اتفاقات مهم اقتصادي يك وزارت خاموش است؟
شما بايد عملكرد را ببينيد. من ميگويم آيا ما در راستاي سياستهايي كه متعهد به آنها هستيم درست حركت كردهايم يا خير؟ در مسائل اقتصاديمان، بالاخره يك سياستهايي از طرف رييسجمهور به وزارتخانه ابلاغ شده آيا ما اينها را داريم اجرا ميكنيم يا نه، دنبال كارهاي ديگري هستيم.
📌يعني «فرمان پذير خوبي» هستيد؟
خير؛ اسمش هماهنگي است، البته فرمانپذيري هم هست. بر سر كلمات كه بحث نداريم. من اصلا راجع به تعبيرات مشكلي ندارم چون علتش اين است كه فكر ميكنم ما در همان هماهنگياي كه شما گفتيد بالاخره بازتاب و برآيند را ميبينيم. در حوزه رشد، اشتغال، توليد، بهبود فضاي كسبوكار، خصوصيسازي و مردميسازي، افزايش درآمدهاي مالياتي و... آنچه را به ما مربوط است داريم انجام ميدهيم.
📌آزادسازي اقتصاد چطور؟
تا ما آزادسازي اقتصادي را در چه ببينيم. من ميگويم در اقتصادي كه همين حالا ارز عمدهاش را دولت تامين ميكند و حجم نقدينگي به لحاظ سيستمهاي بانكي به نحوي در اختيار دولت است، همچنين نرخ سپردهها و نرخهاي بانكي در اختيار دولت است، آزادسازي اقتصادي چگونه بايد تعريف شود؟ ما بايد سياستها را طوري تنظيم كنيم كه بخش خصوصي تحرك خاص خودش را از دست ندهد و براي همين هم هست كه آزادسازي، در واقع رفع موانعي است كه از تحرك بخش خصوصي جلوگيري ميكند و ما اين موانع را بايد برداريم.
بهبود فضاي مستمر كسبوكار گام بزرگي در ايجاد بستر براي آزادسازي اقتصاد است. واقعا اگر توليدكنندگان كشور بتوانند به نحو موثر نقش در اقتصاد كشور داشته باشند آن وقت آحاد اقتصادي كشور هم ميتوانند تورم را كم كنند؛ ضمن اينكه ميتوانند اشتغال را بالا ببرند. اين را هم بايد درنظر داشته باشيم كه آيا آزادسازي اقتصاد به منزله رهاسازياش تفسير ميشود يا خير. مثلا درباره همين مساله ارز. اگر كنترل و مكانيسمهاي ما طوري نباشد كه اين بازار مديريت شود، نميتوانيم تضمين دهيم كه يك سرمايهگذار خارجي وارد شود و بتواند سرمايهگذاري موفقي داشته باشد. ما آزادسازي فعاليتهاي اقتصادي را قبول داريم اما حد و مرزي برايش قائل هستيم.
📌يكي از انتقاداتي كه به سياستگذاريهاي اقتصادي دولت ميشود، تعرفه درماني براي سرپا نگه داشتن صنايع است. اين سياست تا چه اندازه جلوي آزادسازي و رقابتيسازي اقتصاد ايران را گرفته است؟
ببينيد يك بحثي وجود دارد كه آيا نرخ ارز را ما بايد تغيير دهيم يا بايد بتوانيم با مكانيسم تعرفه، تراز تجاريمان را موثر حساب كنيم. شما وقتي كه نرخ ارزتان ثابت است، نرخ تعرفه ميتواند از واردات بيش از حد جلوگيري كند. گاهي در برخي بازارها تفاوت قيمتها به سمتي ميرود كه عملا يك سود غيرمتعارف از سوي عدهاي كسب ميشود.
📌در كدام بازار؟
در بازار خودروهاي وارداتي. خودرو به لحاظ همان محدوديت در ثبت سفارش، يك تفاوت قيمت عمدهاي پيدا كرد.
📌به نظر شما خودرو مافيا دارد؟
در مورد واردات؟
📌بله.
آنقدر نوسان پيدا كرده كه همهشان گلايه دارند. بعضيهايشان فكر ميكردند سفرهاي پهن شده است و اتفاقهايي كه افتاده اين حاشيه سودها و اين مالياتهايي كه دارد گرفته ميشود يك مقداري از چربي گوشت كم شده است.
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست